داستان استارت آپ WeWork یکی از بحث برانگیزترین و آموزنده ترین اتفاقاتی است که در دهه اخیر در دنیای اقتصاد مدرن رخ داده است. یک شرکت جوان با یک ایده نوآورانه و رادیکال که آمد تا جهان را متحول کند. اما خیلی زود سقوط کرد و سر و صدای زیادی به پا کرد. داستان جالب این شرکت در چندین فیلم، کتاب و پادکست بیان شده است (اسامی برخی از آنها را در انتهای این مقاله ببینید). در میان این آثار، سریال دیدنی We Crashed شاید مهم ترین باشد. این برداشت سینمایی درس های مهمی دارد که نشان دهنده ظهور و سقوط این استارتاپ است. برخی از آنها را با هم مرور می کنیم.

استارت آپ WeWork چگونه و با چه هدفی شروع به کار کرد؟

پانزده سال پیش (2008)، WeWork در بحبوحه یک بحران مالی عظیم در وال استریت وارد “بازار مسکن” شد. به قول معروف می‌گفتند «ترکید»، اما خیلی بد شد و یک دهه بعد ترکید. اگرچه هنوز زنده است. خدمات اصلی این شرکت ارائه خدماتی به نام Co-Working Space می باشد. این یعنی فراهم کردن فضایی مدرن و مطلوب; اما اشتراک زیر یک سقف برای افراد شاغل یا تیم های کوچکی که در حال حاضر دفتر یا مکان مشخصی برای شرکت خود ندارند و می خواهند کسب و کاری راه بیندازند.

از جمله مشتریان این خدمات می توان به طراحان گرافیک، کارگران از راه دور، برنامه نویسان نرم افزار و دیگر حرفه های “نرم” اشاره کرد. تاکنون استارتاپ WeWork حرف جدیدی برای گفتن نداشته است. ده ها، اگر نگوییم صدها، از این گونه شرکت ها در سراسر جهان، خدمات فضای کاری مشترک را به استارت آپ ها ارائه می کنند. اما موسس WeWork می خواست یک ایده انقلابی را به این خدمات اضافه کند. بدین ترتیب داستان WeWork آغاز شد.

وارد آدام نیومن شوید

در ابتدای سریال، آدام نیومن، جوان یهودی، مهاجر و نیمه بیکار، از طبقه مرفه و مقیم نیویورک را می بینیم که در آستانه ورود به دهه چهارم زندگی و در عین حال عاشقانه است. و ازدواج، تصمیم به ایجاد یک شرکت نوپا، بر اساس آموزش استارت آپ دانشگاهی گرفت. کند و دنیا را تکان دهد. او بی ادب، بی تجربه، مغرور و بی پول است. اما زبان کلفت و فریبنده ای دارد. او ذهن افراد ثروتمند و حریص (مثل او) را به خوبی درک می کند و می تواند آنها را متقاعد کند که تسلیم خواسته او شوند. اولین کسی که او را اغوا می کند دختری است که به زودی همسر او می شود. در این فیلم نقش او را یک بازیگر زن زیبا بازی می کند. اما اگر به ویکی پدیا رجوع کنید، خواهید دید که او در واقعیت زن چندان زیبایی نبود.

خیلی زود در فیلم متوجه می شویم که ربکا یک پدر ثروتمند دارد. در همان ابتدای ازدواج، نیومن از هدیه یک میلیون دلاری پدرش برای خرید خانه برای زوج جوان به عنوان سرمایه اولیه استارت آپ انقلابی خود استفاده کرد و بعداً با جذب افراد ثروتمند دیگر، آنها را متقاعد کرد که در این استارتاپ سرمایه گذاری کنند. ، مبلغ هنگفتی جمع آوری کرد و خانه ای مجلل برای خود و خانواده اش ساخت!

آوریل و می ماه های کلیدی سال هستند

در همان ابتدای سریال، سه سکانس خاطره انگیز از فیلم به ناخودآگاه بیننده سیگنال می دهد که با چه آدمی و چه سرنوشتی روبرو هستیم. سکانس اول لحظه ای از پایان داستان است که در آن هیئت مدیره WeWork با اکثریت آرا تصمیم به اخراج نیومن گرفته و عجله دارند تا خبر بد را به او بدهند. سکانس دیدنی زیر اولین سکانس داستان است که نیومن -هنوز بیکار و به دنبال نام – در آسانسور همسایه‌اش را می‌بیند که یک پیتزا خریده تا در خانه‌اش تنها بخورد.

بهشون پیشنهاد میده برن خونه نیومن با هم شام بخورن، چه پیشنهاد خوبی! حیف که نیومن حتی سس گوجه فرنگی در یخچالش برای این کار ندارد، بنابراین به یکی از همسایه ها پیشنهاد می کند که مقداری سس از خانه اش بیاورد تا با هم شام بخورند. بعداً متوجه می‌شویم که کل زندگی نیومن به همان اندازه انگلی است: لذت بردن و ساختن یک زندگی لوکس با پول دیگران. دیگران را با کلمات فربه اغوا می کرد.

سکانس مهم بعدی اولین برخورد عاشقانه او با ربکا، زنی است که به زودی با او ازدواج خواهد کرد. در اولین ملاقات، ربکا تصویری بیمارگونه از واقعیت نیومن دریافت می کند: یک زاهد و رویاپرداز که از طریق فریب، قصد دارد خود را به عنوان چیزی غیر از آنچه که هست به نمایش بگذارد.ربکا پیش بینی می کند که آدام نیومن هرگز موفق نخواهد شد. اما به زودی پس از اینکه او فریب زبان اغواگر آدم را می خورد، عاشق می شوند و ازدواج می کنند. ربکا ده سال را برای جانشینی آدام صرف کرد تا به این نتیجه برسد که اولین برداشت او از نیومن درست بوده است.

اما چگونه آدام نیومن از هیچ به زندگی لوکس میلیون دلاری رسید؟ ایده درخشان نیومن چه بود؟

ایده خوب WeWork

ایده درخشان پشت استارتاپ WeWork چالش «تعادل بین کار و زندگی» در دنیای مدرن است. در سبک زندگی مدرن – که احتمالاً من و شما از آن رنج می بریم – بهترین ساعات شبانه روز را در کنار همکارانمان می گذرانیم و وقتی به خانه نزد خانواده باز می گردیم، آنقدر خسته هستیم که به سختی انرژی، زمان یا فرصتی در اختیار داریم. حتی کوچکترین کار مفید را انجام دهیم.. همیشه افسوس میخوریم که نمیتوانیم لحظات بهتر و دلپذیرتری را در کنار خانواده داشته باشیم.

این مشکل بزرگ جهان قرن بیست و یکم است. در عصر کشاورزی، کار و زندگی خانوادگی یکسان بود. انقلاب صنعتی بین خانه و خانواده از یک سو و محل کار از سوی دیگر فاصله ایجاد کرد. در استارتاپ WeWork، نیومن قصد دارد با بهبود کیفیت کار در فضاهای مشترک، تحولی ساختاری در نحوه کار و زندگی ما ایجاد کند تا بتوانیم در همان مکانی زندگی کنیم، خوش بگذرانیم، عاشق شویم و خانواده بزرگ کنیم. کار، مانند دوران کشاورزی.

جمع آوری کمک مالی برای راه اندازی WeWork

هوش نیومن آنجا بود تا با جذب سرمایه از یکی از ثروتمندترین و جاه طلب ترین افراد در اقتصاد و بازار نیویورک، یعنی بازار اجاره مسکن و ادارات، چنین رویایی را محقق کند. آدام با مهارت های گفتاری عالی و نمایش برجسته ای از “اعتماد به نفس بالا”.

او موفق می‌شود مکان‌های عالی برای شروع فضای کاری رویایی WeWork پیدا کند. او تقریبا تا آخرین قسمت سریال مشغول جذب سرمایه گذاران جدید و ثروتمند از سراسر جهان است. به ویژه، او با زیرکی و مانور در میان چندین بانک بزرگ آمریکایی موفق شد تا آنها را به رقابت برای یک پیشنهاد سرمایه گذاری جدی تر تشویق کند.

گردش بد: پاشنه آشیل WeWork

همانطور که نیومن در جذب سرمایه جدید برای شرکت موفق بود، روش او برای گردش (جریان نقدی) این سرمایه عظیم ضعیف و نامناسب بود. او مشتاق گسترش WeWork و افتتاح دفاتر جدید در سراسر جهان است. نیومن حوصله سالها انتظار برای ساختن مدل رشد کسب و کار مناسب را ندارد و قبل از بهینه سازی کارها، بی شرمانه وارد توسعه شرکت می شود و مرتباً پول کمتری به دست می آورد. به همین دلیل ترازنامه WeWork چندین سال متوالی منفی بوده است. این مشکل با قسمت های متوالی سریال ثابت می شود. ترفند آدم برای فرار از بدهی موجود، قرض گرفتن از آینده است.

همیشه بدهی امروز را با افزایش سرمایه نسبت به دفعه قبل جبران می کند. بدهی دور قبلی حل می شود، اما بدهی جدید و بزرگتری ایجاد می شود. جدیدترین و شگفت انگیزترین دور این سرمایه گذاری ها متعلق به یک سرمایه گذار ژاپنی به نام ماسایوشی سان و سافت بانک است. ۴۴ میلیارد دلار سرمایه برای برنامه های توسعه دیوانه وار آدام نیومن فراهم می کند. ماسا خودش دیوانه است، او دوست دارد این معما را برای مخاطب مطرح کند: چه کسی در یک مبارزه پیروز می شود؟ چه کسی باهوش تر یا چه کسی دیوانه تر است؟

عملکرد ضعیف؛ زشتی مدل رشد کسب و کار WeWork

در این روایت سینمایی می بینیم که آدام نیومن ایده جالبی دارد. او همچنین پول خوبی را تأمین کرد. اما با وجود همه هیاهوها، استارتاپ او سابقه مالی موفقی ندارد. او و شرکتش اسراف می کنند و ریشه این مشکل در اجرای ضعیف و مدل تجاری نامناسب است. گوش ندادن به توصیه ها و هشدارهای کارشناسان شرکت، توسعه ناگهانی و بی پروا رشد کسب و کار، پوشش بدهی با جذب نقدینگی جدید و بیشتر (ترفند بدهکار شدن برای آینده)، اغوای دیگران و فروش یک رویا به جای یک رویا جدی و جدی. مدل رشد کسب و کار حساب شده، صرف زمان و منابع بیش از حد شرکت برای برند شخصی آدام نیومن، ایجاد شادی کاذب برای کارکنان به جای پرداخت درست حقوق و مزایا، و بازاریابی تهاجمی (با تبدیل کارکنان شرکت به بازیگران دائمی در جنبه های مصنوعی سازمان. ) ، از مهم ترین عوامل در ضعف مدل رشد کسب و کار WeWork بودند.

ویژگی اصلی جشن های فیق، تشکیلات آن است که توسط مدیران شرکت ها آغاز می شود نه کارمندان. کارکنان تحت فشار هستند تا نشان دهند که از پیشرفت شرکت متعهد و راضی هستند، در حالی که عملاً سهمی از مزایای مالی سازمان دریافت نمی کنند.

چرا استارتاپ WeWork شکست خورد؟

پاسخ این سوال را می توانید با تماشای قسمت های آخر سریال بیابید. اما فراتر از این دلایل، یک درس بزرگ در تجربه WeWork وجود دارد. آلبرت لاتزیو باراباسی در کتاب درخشان خود فرمول می نویسد: «موفق» آن چیزی نیست که «شما» فکر می کنید هستید یا سزاوار آن هستید. “موفق” همان کسی است که “ما” تصمیم می گیریم شما باشید! آن «ما» جامعه اطراف شما و شبکه انسانی افرادی است که شما را می شناسند، به شما خدمت می کنند یا با شما تعامل دارند. آنها کسانی هستند که اگر دوست داشته باشند، اگر متقاعد شوند به شما برچسب “موفقیت” می زنند.

در واقع، WeWork با این شعار ارزش گذاری «ما» وارد بازار شد. او حتی کلمه “ما” را علامت تجاری گذاشت. اما در عمل، آدام نیومن نشان داد که بیشتر از «ما» به «من» اهمیت می‌دهد و «ما» – اطرافیانش، کارمندانش، سرمایه‌گذارانش – را نادیده گرفت و آن‌قدر تحقیر کرد که در نهایت شکست خورد. “ما” تصمیم گرفتیم که برچسب “موفق” را از آدام نیومن پس بگیریم.

منابع بیشتر در ظهور و سقوط WeWork

نویسنده: بهروز ناخون پور – تحریریه مدیریسبز