در سال 2021، موسسه تحقیقاتی CB Insights که به بررسی دلایل موفقیت و شکست شرکت های نوپا (به نام استارت آپ) می پردازد، مطالعه ای را بر روی بیش از صد مورد شکست شرکت های نوپا در جهان انجام داد و به نتیجه رسید. با دوازده دلیل اصلی و رایج این شکست ها . در اینجا پس از معرفی مختصر خود استارت آپ ها، این دوازده مورد را بررسی می کنیم و در نهایت یک دلیل خاص در ایران (تورم) را به لیست خود اضافه می کنیم. بررسی دلایل شکست این استارت آپ ها می تواند برای هرکسی که در حال حاضر یک رشد کسب و کار دارد یا به تازگی آن را راه اندازی کرده است مفید باشد.

تفاوت بین یک استارتاپ و سایر انواع رشد کسب و کار چیست؟

به معنای واقعی کلمه هر استارت‌آپی را می‌توان استارت‌آپ نامید، اما این کلمه به‌طور خاص در مورد آن دسته از استارت‌آپ‌هایی صدق می‌کند که فقط استارت‌آپ نیستند. اما آنها بر اساس فناوری امروز – به ویژه فناوری اطلاعات – نیز نوآور هستند. چالش این شرکت ها حل مشکلات رایج جامعه نیست، آنها می خواهند راه حل های جدیدی برای مشکلات جدید ایجاد کنند. به عنوان مثال، اوبر (یا امثال آن تپسی و اسنپ در ایران) راه حلی جدید و خلاقانه برای مشکل جدید ترافیک خودرو، رشد جمعیت و حمل و نقل شهری ایجاد کرد. گاهی اوقات استارت آپ ها برای برآوردن یک نیاز نهفته (نه برای حل مشکل) در جامعه بشری نوآوری می کنند. برای مثال، اینستاگرام و اپلیکیشن‌های مشابه، نیاز به دیده شدن را در میان جمعیت ۸ میلیاردی این سیاره برآورده می‌کنند.

اما علاوه بر تعریف کلی بالا، استارت آپ ها یک تعریف تخصصی نیز از بازار سرمایه دارند. اینها استارت آپ هایی هستند که هنوز امتحان خود را پس نداده اند و سرمایه گذاری در آنها یک «سرمایه گذاری پرخطر» محسوب می شود.

با این مقدمه کوتاه، اکنون خواهیم دید که چرا بسیاری از استارت آپ ها شکست می خورند. همانطور که خواهید دید، برخی از این دلایل با دلایل رایج شکست رشد کسب و کار مطابقت دارند. بنابراین مطالعه دلایل شکست این استارت آپ ها می تواند برای هرکسی که در حال حاضر کسب و کاری داشته یا به تازگی آن را راه اندازی کرده است مفید باشد.

1. پول کمتری به ارمغان می آورد یا سرمایه کافی جذب نمی کند (38%)

کاهش جریان نقدی یک چالش جدی برای همه شرکت ها است. اما این چالش برای استارت آپ ها کشنده است. البته استارت آپ ها فقط به پول نیاز ندارند، جذب سرمایه کافی برای ادامه کار، استخدام کارشناسان و رشد کسب و کارشان چالش دیگری است. کمبود نقدینگی اغلب به دلیل عدم تجربه مدیر یا موسس یک شرکت نوپا یا کمبود پول از ابتدا یا هر دو است. یک استارتاپ فقط پرورش یک ایده فنی جالب نیست، بلکه به مواردی مانند پرداخت حقوق پرسنل و مدیریت درآمد و هزینه های روزانه شرکت می پردازد و بی توجهی به این مهم به قیمت مرگ شرکت تمام می شود.

یکی از دلایل نداشتن پول کافی، عدم علاقه سرمایه گذاران به حوزه فعالیت استارت آپ است. اگر خلاقیت در تجارت عادی را به نوآوری یا حداکثر کشف (در بازار) تشبیه کنیم، استارت آپ ها مانند اختراع هستند. سرمایه گذار باید بتواند روی فروش محصول یا خدمات جدیدی حساب کند که قبلا مشابه نبوده و یا کمبود دارد و این انتخاب دشواری است.

2. بازار به این محصول یا خدمات نیازی ندارد (35%)

در میان تمام دلایل اصلی شکست استارت آپ ها، این احتمالاً مهم ترین و دردناک ترین دلیل است. ماه ها تلاش و در نهایت فهمیدن اینکه بازار شما را نمی خواهد. چالش همه مشاغل، چه جدید و چه بالغ، این است که آیا محصول یا خدمات مشابهی در بازار وجود دارد یا خیر. اگر پاسخ مثبت است، آنها باید محصول یا خدمات بهتری ارائه دهند و بازار تمایل به خرید محصول بهتر خواهد داشت. اما اگر آنها محصول یا خدماتی را ارائه می دهند که قبلاً مشابه نبوده یا نادر است، ارزیابی آنها از نیاز بازار به چنین محصولی باید صحیح باشد، در غیر این صورت آنها از این خطر بازنده هستند. این چالش استارت آپ هاست. شما روی فروش اختراع جدیدی شرط بندی می کنید که شانس موفقیت آن در بازار نامشخص است.

3. ماندن در رقابت با دیگران (20%)

رقابت در بازار وجود دارد. همه ما این را می دانیم. اما این رقابت چقدر شدید است؟ متأسفانه بسیاری از ما این را نمی دانیم. در پس ظاهر قانونی رقابت تجاری، جنگی تمام عیار در جریان است تا جایی که برخی مانند جان کیم و رنه مابورنیا در کتاب استراتژی اقیانوس آبی این جنگ را اقیانوس سرخ (استعاره از خون) می نامند. متأسفانه برخی از شرکت ها از انواع روش های غیراخلاقی برای اجتناب از روش های دیگر استفاده می کنند. به عنوان مثال، کپی کردن محصول، محتوای وب سایت یا نوآوری شخص دیگری می تواند بدون مجازات باقی بماند. به عبارت دیگر، یا محصول ما خریدار ندارد (مشکل شماره 2)، یا خریدار وجود دارد و دیگران برای موفقیت ما طمع دارند و سعی در سرقت آن دارند. خواه این رقابت عادلانه باشد یا ناعادلانه.

4. مدل رشد کسب و کار نامناسب (19%)

گاهی اوقات محصول یا خدمات شما عالی است و بازاری برای آن وجود دارد. اما اجرای شما نادرست است. بنابراین، ما می گوییم که «مدل رشد کسب و کار» این تجارت ایراد دارد. مقاله «درس هایی از سری We Crashed for Business» را در وب سایت مدیر سبز ببینید. این داستان نمونه جالبی از این گونه اشتباهات است.

5. مسائل قانونی و مقرراتی (18%)

گاهی اوقات موانع قانونی منجر به شکست یک رشد کسب و کار نوپا می شود. مثلاً فقدان قوانین کپی رایت در ایران یا برعکس قوانین بسیار سخت گیرانه کپی رایت در کشورهای غربی که هر دو می توانند یک استارتاپ را از مسیر خارج کنند. گاهی اوقات خلأ قانونی وجود دارد. به عنوان مثال، مشاغل ارزهای دیجیتال در بسیاری از کشورها، از جمله ایران – و حتی در کشورهای غربی – هنوز قانون خاصی ندارند.

6. قیمت گذاری نامناسب (15%)

اگر قیمت یک محصول یا خدمات بالا باشد، ممکن است خریدار پیدا نکند. همه ما می توانیم آن را درک کنیم. اما گاهی برعکس می شود، یعنی قیمت کالا به اندازه کافی بالا نیست و به همین دلیل فروش نمی رود! این یک مورد مخالف است. قیمت پایین نامناسب یک خدمت یا محصول می تواند به اشتباه تصور بی کیفیتی آن را در ذهن مشتری ایجاد کند.

7. شما تیم مناسبی ندارید (14%)

یک رشد کسب و کار موفق فقط داشتن یک محصول یا خدمات خوب نیست. تجارت یک سیستم – یک ماشین – است و مهمترین رکن آن یک تیم خوب، همکار و دلسوز است. تنها کارآفرینانی که به کارشناسان به چشم سرمایه نگاه می کنند اهمیت این نکته را می دانند.

8. زمان نامناسب برای ورود به بازار (10%)

از آنجایی که راه اندازی به معنای نوآوری در بازار است، اگر این نوآوری خیلی زود یا خیلی دیر به بازار معرفی شود، با شکست مواجه می شود. نمونه معروف در این زمینه رایانه های تبلت است. آنهایی که قبل از آیپد اپل شکست خوردند و آنهایی که بعد از آن آمدند هرگز نتوانستند با اپل رقابت کنند. آیپد در بهترین زمان وارد بازار شد.

9. محصول بد (8%)

نوع دیگری از «اجرای بد» ارائه محصول بد است. یک ایده خوب باید بلافاصله پس از اولین آزمایش های موفق با یک محصول یا خدمات عالی جایگزین شود. مشتریانی که مشتاق استفاده از خدمات یک شرکت هستند، حوصله زیادی ندارند و انتظاراتشان بالاست.

10. عدم هماهنگی بین اعضای تیم یا سرمایه گذاران (7%)

این هم نوع دیگری از چالش «تیم خوب نداشتن» است. گاهی اوقات این چالش به صورت اختلاف نظر بین اعضای کلیدی تیم در مورد استراتژی اصلی شرکت ظاهر می شود و گاهی نیز بین مدیران شرکت و سرمایه گذاران آن در مورد نحوه صرف بودجه یا سرمایه شرکت اختلاف نظر وجود دارد. هر دو چالش می تواند برای کسب و کارها پرهزینه باشد.

11. تجدید نظر (Pivot) در استراتژی شرکت کار نمی کند (6%)

برای موفقیت در زندگی و رشد کسب و کار، باید سخت تلاش کنید و خسته نباشید. اما تا کجا؟ اگر تلاش‌های ما جواب نداد، چه زمانی باید تجدید نظر کنیم و راهی جدید برای بقای کسب‌وکار پیدا کنیم؟ به همان اندازه که تلاش کافی برای موفقیت مهم است، بازنگری درست یا غلط نقش کلیدی در نجات شرکت از بحران دارد.

12. عدم تمایل به ادامه (5%)

هرکسی در ابتدای سفر اشتیاق و انرژی دارد. اما چالش مهمی در این راه به وجود می‌آید: اشتیاق ما برای موفقیت چقدر طول می‌کشد و کجا می‌توانیم دلسرد و خسته شویم.

13. چالش پایداری در شرایط تورمی

در کنار همه چیزهایی که در بالا در تحقیقات CBInsights ذکر شد، داشتن یک پلت فرم اقتصادی پایدار نیز بسیار مهم است. یک استارت آپ می تواند در مواجهه با همه چالش های فوق پیروز ظاهر شود، اما حل یک مشکل فراتر از توان و اراده مدیران شرکت ها و سرمایه گذاران است: نبرد بی پایان با تورم مزمن اقتصادی. کشاورزان می دانند که نمی توانند بهترین دانه ها را در خاک و آب ناپایدار بکارند. گاهی اوقات همه تلاش ها تحت الشعاع معضل تورم قرار می گیرد. این مشکل در همه جای دنیا وجود دارد، متاسفانه در ایران به میزان بیشتری. برای تمامی کسب و کارهای نوآور ایرانی آرزوی پایداری و موفقیت داریم.