برای یادگیری سریع چیزهای دشوار، باید به شدت بدون حواس پرتی تمرکز کنید. برای تولید در بالاترین سطح خود، باید برای مدت طولانی روی یک کار با تمرکز کامل و بدون حواس پرتی کار کنید. به عبارت دیگر، نوعی از کار که عملکرد شما را بهینه می کند. کار عمیق F. اگر برای مدت طولانی از عمیق بودن راحت نیستید، رساندن عملکرد خود به سطوح بالای کیفیت و کمیت که برای پیشرفت حرفه ای به طور فزاینده ای ضروری است، دشوار خواهد بود.
توانایی انجام کار عمیق به طور فزاینده ای نادر و در عین حال ارزش فزاینده ای در اقتصاد ما پیدا می کند. در نتیجه، تعداد معدودی که این مهارت را توسعه می دهند و سپس آن را به مرکز زندگی حرفه ای خود تبدیل می کنند، پیشرفت خواهند کرد.
کار عمیق چیست؟
اینکه چه کسی هستید، چه فکر میکنید، چه احساسی دارید، انجام میدهید و دوست دارید، مجموعهای از چیزهایی است که روی آنها تمرکز میکنید. توانایی تمرکز شدید مهارتی است که باید آموزش داده شود. کار عمیق یعنی کار بدون حواس پرتی و تمرکز بالا.
توانایی تمرکز مهارتی است که به شما امکان می دهد کارهای ارزشمندی را انجام دهید. به عبارت دیگر، کار عمیق مهم است، نه به این دلیل که حواسپرتی بد است، بلکه به این دلیل است که به بیل گیتس اجازه میدهد صنعت میلیارد دلاری را در کمتر از یک ترم راهاندازی کند.
کار عمیق خسته کننده است. زیرا شما را مجبور می کند از تمام پتانسیل خود استفاده کنید. روانشناسان عملکرد به طور گسترده مطالعه کرده اند که هر فرد چقدر می تواند در یک روز معین تلاش کند.
به عنوان مثال، اگر فقط یک روز در هفته غذای سالم بخورید، بعید است وزن کم کنید زیرا هنوز در بیشتر مواقع پرخوری می کنید. به طور مشابه، اگر فقط یک روز در هفته در برابر عوامل حواس پرتی خود مقاومت کنید، بعید است که میل مغز شما به این محرک ها کاهش یابد، زیرا شما همچنان بیشتر وقت خود را صرف آن ها خواهید کرد.
بنابراین برای ارزشمند ماندن در اقتصاد ما، باید بر هنر یادگیری مطالب پیچیده با سرعت بالا تسلط داشته باشید. این سوال مهم نیاز به کار عمیق دارد. اگر این توانایی را توسعه ندهید، احتمالاً از پیشرفت تکنولوژی عقب خواهید ماند.
و همیشه این را به خاطر بسپار حواس پرتی همیشه عمق را از بین می برد.
نتیجه تحقیقات دانشگاهی برای کار عمیق
لورا کارستنسن، روانشناس دانشگاه استنفورد، از یک اسکنر FMRI برای مطالعه رفتار مغز افراد در حین تصاویر منفی و مثبت استفاده کرد. او دریافت که در افراد جوان، آمیگدال (که مرکز احساسات در مغز است) با انجام هر دو نوع تجسم تحریک می شود.
هنگامی که او اسکن هایی را روی افراد مسن انجام داد، متوجه شد که آمیگدال تنها با تصاویر مثبت تحریک می شود. کارستنسن پیشنهاد می کند که افراد مسن قشر جلوی مغز خود را برای مهار آمیگدال در حضور محرک های منفی آموزش داده اند.
این افراد مسن شادتر نبودند زیرا شرایط زندگی آنها بهتر از افراد جوان بود. در عوض، آنها شادتر بودند، زیرا مغز خود را برای نادیده گرفتن نکات منفی و لذت بردن از مثبت ها، دوباره سیم کشی کرده بودند. آنها با مدیریت ماهرانه توجه خود، دنیای خود را به مکانی بهتر تبدیل کرده بودند بدون اینکه چیزی ملموس در آن تغییر دهند.
همچنین، مطالعه دیگری نشان داده است که افراد در محل کار شادتر از زمانی که در حال استراحت هستند، هستند. و هنگامی که مطالعات ESM نیز تأیید شد، مشخص شد که هرچه تجارب غوطهوری در یک هفته معین بیشتر باشد، رضایت افراد از زندگی بالاتر است. مردم زمانی که عمیقاً در چیزی چالش برانگیز غوطه ور می شوند، بهترین ظاهر خود را دارند.
نوابغ تنها زمانی برتری می یابند که تمام توانایی های خود را به موضوعی اختصاص دهند که در آن برتری خود را انتخاب می کنند.
افرادی با کار عمیق
مارک تواین (مارک تواین)، نویسنده آمریکایی، بسیاری از ماجراهای تام سایر (ماجراهای تام سایر) را در خانه ای در نیویورک که تابستان را در آنجا گذراند، نوشت. کابین تواین به قدری از خانه اصلی دور بود که خانوادهاش هنگام صرف غذا با شیپور صدایش میکردند.
ورق زدن صفحات تاریخ به وودی آلن (وودی آلن) فیلمنامه نویس و کارگردان. در یک بازه زمانی 45 ساله، بین سالهای 1969 تا 2013، آلن 44 فیلم نوشت و کارگردانی کرد و 23 بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. این یک رکورد باورنکردنی است. در این مدت او کامپیوتر نداشت و همه چیز را روی ماشین تحریر دستی خود بدون هیچ حواس پرتی الکترونیکی می نوشت.
پیتر هیگز پیتر هیگز، فیزیکدان نظری بریتانیایی، مانند آلن، از کامپیوتر استفاده نمی کند و کار خود را در انزوا انجام می دهد که وقتی روزنامه نگاران اعلام کردند او برنده جایزه نوبل شده است، نتوانستند او را پیدا کنند.
از سوی دیگر، جی. کی رولینگ (جی کی رولینگ) از کامپیوتر استفاده می کرد، اما زمانی که مشغول نوشتن رمان های هری پاتر بود، به شدت از رسانه های اجتماعی اجتناب کرد. اگرچه این دوره مصادف با پیشرفت تکنولوژی و محبوبیت آن در میان چهره های رسانه ای بود.
البته کار عمیق تنها به وقایع تاریخی یا فرار از تکنولوژی محدود نمی شود. مدیر عامل مایکروسافت بیل گیتس (بیل گیتس)، دو بار در سال،یک هفته تفکردر طی آن خود را از دیگران جدا می کند (اغلب در یک کابین کنار دریاچه) به طوری که جز مطالعه و فکر کردن به افکار بزرگ کاری انجام نمی دهد.
نتیجه
ایجاد انگیزه در یک عادت کاری عمیق مستلزم این است که با وقت خود با احترام رفتار کنید. اولین قدم خوب برای دستیابی به این احترام این توصیه است:
از قبل تصمیم بگیرید که با هر دقیقه از روز کاری خود چه خواهید کرد.
در ابتدا طبیعی است که در برابر این ایده مقاومت کنید، زیرا بدون شک راحت تر است که اجازه دهید نیروهای دوگانه امیال درونی و خواسته های بیرونی بر برنامه شما حکومت کنند. اما اگر می خواهید به پتانسیل واقعی خود به عنوان خالق چیزهای مهم نزدیک شوید، باید بر این بی اعتمادی به ساختار غلبه کنید.