در 30 نوامبر 2022، OpenAI یک سرویس هوش مصنوعی محاوره ای به نام ChatGPT راه اندازی کرد.

تست بازاریاب chatgpt، bard و ربات بینگ مایکروسافت

ChatGPT تقریباً یک شبه منفجر شد. در عرض پنج روز بود به یک میلیون کاربر رسید. در مقایسه، فیسبوک حدود 10 ماه طول کشید تا به یک میلیون کاربر برسد.

همه اینها باید گفت: تقاضای آشکاری برای این خدمات هوش مصنوعی مکالمه وجود دارد. هر دو گوگل و مایکروسافت توجه داشته اند.

در حالی که هر دو شرکت سال‌ها بر روی هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند، به نظر می‌رسد ChatGPT گوگل و مایکروسافت را بر آن داشته تا انتشار ابزارهای چت خود را تسریع بخشند. در 6 فوریه، گوگل سرویس هوش مصنوعی مکالمه خود را با نام “Bard” معرفی کرد. و تنها یک روز بعد، مایکروسافت نسخه جدید بینگ مجهز به هوش مصنوعی خود را راه اندازی کرد.

و از دیدگاه مصرف کننده، من آن را دریافت می کنم. این ابزارها سرگرم کننده هستند. پاسخ شایان ستایشی را در نظر بگیرید که من به این سوال “می توانید یک جوک در مورد یک گربه به من بگویید؟”

در هسته خود، این ابزارها می توانند روش جستجوی بازاریابان برای اطلاعات مرتبط را تغییر دهند و آن اطلاعات را به محتوا برای مخاطبان خود تقطیر کنند. در اینجا، بیایید تفاوت‌های بین Bard، Bing مبتنی بر هوش مصنوعی و ChatGPT، به علاوه مزایا و معایب هر کدام را بررسی کنیم.

اول – ChatGPT چیست؟

“OG” در فضا، ChatGPT در نوامبر 2022 راه اندازی شد. این ابزار متعلق به OpenAI است و یک ابزار رایگان و در دسترس عموم است (اگرچه از اول فوریه، اکنون یک نسخه اشتراک پولی به نام ChatGPT Plus وجود دارد).

ChatGPT از یک ابزار پردازش زبان طبیعی برای استخراج اطلاعات از وب استفاده می کند تا به سؤالات جستجو یا حتی سؤالات محتوای کامل مانند “آیا می توانید برای رئیس من ایمیلی بنویسید تا به او بگویید جمعه از دفتر خارج شده ام؟”

برخلاف موتور جستجو، پاسخ‌هایی که به شما می‌دهد اصلی هستند، به این معنی که فقط از جای دیگری در وب کپی و چسبانده نمی‌شود، بلکه در عوض آن اطلاعات را به زبان محاوره‌ای خود تقطیر می‌کند.

با این حال، یکی از بزرگترین اشکالات ChatGPT این است که این ابزار قادر به تشخیص اطلاعات صحیح از نادرست نیست که از وب بیرون می کشد، به این معنی که ممکن است پاسخ های شما نادرست باشد. OpenAI این را تأیید می کند و بیان می کند که “ChatGPT گاهی اوقات پاسخ هایی با صدای معقول اما نادرست یا بی معنی می نویسد.”

همچنین، ChatGPT به داده‌های مربوط به سال 2021 محدود می‌شود، بنابراین اطلاعاتی که از آن استخراج می‌کند همیشه به‌روزترین نیستند.

علیرغم محدودیت‌هایش، ChatGPT یک ابزار قدرتمند برای کمک به بازاریابان برای الهام گرفتن یا ایجاد یک پیش‌نویس قوی برای یک قطعه محتوا است.

برای مثال، یک بازاریاب می‌تواند «مزایا و معایب هوش مصنوعی» را جستجو کند و از پاسخ‌های ChatGPT برای الهام بخشیدن به یک پست وبلاگ آینده در مورد موضوع استفاده کند. در عوض، یک بازاریاب می‌تواند «نوشتن یک پست وبلاگ در مورد مزایا و معایب هوش مصنوعی» را جستجو کند و از پاسخ به عنوان اولین پیش‌نویس یک پست وبلاگ استفاده کند.

نکته مهم: من بر “نخستین پیش نویس” تاکید می کنم زیرا بازاریابان همچنان باید محتوا را برای لحن صدا بخوانند و ویرایش کنند و همچنین اطمینان حاصل کنند که اطلاعات دقیق و مفید برای مخاطبان شما هستند.

حرفه ای ها:

  • این می تواند به بازاریابان کمک کند تا ایمیل ها، پست های وبلاگ، مقالات، توضیحات محصول یا حتی کد را تهیه کنند.
  • می‌تواند محتوای الهام‌بخشی را برای بازاریاب‌هایی فراهم کند که مطمئن نیستند که چگونه یک پست وبلاگ را در مورد یک موضوع شروع کنند یا از زاویه‌ای که می‌خواهند در مورد یک موضوع بگیرند مطمئن نیستند.
  • می تواند منابع وب را جذب کند تا به بازاریابان نقطه شروع قوی در هنگام انجام تحقیق بدهد (با این حال، این محتوا باید برای اطمینان از صحت تأیید شود).

معایب:

  • ممکن است از منابع نادرست استخراج شود و اطلاعات نادرست ارائه دهد.
  • هدف کاربران را حدس می‌زند، اما نمی‌تواند سؤالات روشن‌کننده‌ای بپرسد تا کاربر پاسخ درست را دریافت کند، بنابراین این بر عهده کاربر است که مطمئن شود درخواست او نتیجه درست را ارائه می‌دهد.
  • تمام داده های ارائه شده توسط ChatGPT مربوط به سال 2021 است، بنابراین بسته به موضوع ممکن است قدیمی باشد.
  • لزومی ندارد که به سوالات پاسخ های پیچیده یا ظریف بدهد.

خوب… درباره «بارد» گوگل چطور؟

سرویس آزمایشی هوش مصنوعی مکالمه ای گوگل که توسط LaMDA پشتیبانی می شود “Bard” نام دارد و در حال حاضر در مرحله بتا برای شرکای مورد اعتماد منتخب در دسترس است – اما گوگل قول داده است که در هفته های آینده در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.

بارد می تواند نحوه استفاده بازاریابان از موتورهای جستجو را تغییر دهد. این شبیه به یک موتور جستجو است که اطلاعات را از وب برای ارائه پاسخ‌های جدید و با کیفیت بالا می‌کشد، اما هدف آن ارائه پاسخ‌های ظریف‌تر به درخواست‌های جستجوی کاربران است.

اساساً، می‌تواند کار یک بازاریاب را با ارائه دیدگاه‌های مختلف در یک مکان برای بازاریاب آسان‌تر کند به‌جای اینکه ساعت‌ها روی مقالات مختلف در یک موضوع خاص کلیک کند.

یکی از جذاب ترین ویژگی های Bard این است که به جای برش و چسباندن اطلاعات از اینترنت، آموزش یافته است تا الگوهایی را در جملات برای ایجاد گفتگو با کاربر بیابد.

در اطلاعیه Bard، گوگل همچنین به معرفی اخیر ویژگی های جستجوی جدید مبتنی بر هوش مصنوعی اشاره کرد. نتایج جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی می‌تواند به شما کمک کند تا به سؤالاتی پاسخ دهید که پاسخ درست و غلط واضحی ندارند.

در مثال ارائه شده توسط گوگل، کاربر ممکن است عبارت “آیا یادگیری پیانو یا گیتار آسان تر است و هر کدام چقدر تمرین نیاز دارد” را جستجو کند؟

در حال حاضر، اگر این عبارت را جستجو کنید، پاسخی مانند این دریافت خواهید کرد:

با این حال، یک پاسخ ارسال شده (مانند آنچه در بالا نشان داده شده است) همیشه یک پاسخ کاملاً جامع برای یک سؤال پیچیده نیست.

درعوض، وقتی از کمک هوش مصنوعی استفاده می‌کنید، ممکن است پاسخی مانند این دریافت کنید: «بعضی‌ها می‌گویند پیانو آسان‌تر است، زیرا حرکات انگشت و دست طبیعی‌تر است… برخی دیگر می‌گویند یادگیری آکوردهای گیتار آسان‌تر است و می‌توانید الگوی نوازندگی را انتخاب کنید. چند ساعت دیگر.”

منبع تصویر

حرفه ای ها:

  • به بازاریابان این امکان را می‌دهد تا در گفتگو با بارد شرکت کنند و سؤالات بعدی یا بعدی بپرسند، که به بازاریابان امکان می‌دهد بینش عمیق‌تری نسبت به یک موضوع کسب کنند.
  • این به بازاریابان کمک می کند تا با خواندن پاسخ های ظریف به جای تنها یک پاسخ واضح، به سرعت تمام جنبه های یک موضوع را درک کنند.
  • بازاریابان می توانند مطمئن باشند که اطلاعاتی که بارد از وب می گیرد به روزتر از ChatGPT است.

معایب:

  • مانند سایر خدمات مکالمه مبتنی بر هوش مصنوعی، Bard ناقص است و ممکن است اطلاعات نادرست، نادرست یا مغرضانه ارائه دهد. در واقع، گوگل در حال حاضر 100 میلیارد دلار از سهام خود را پس از اشتباه ربات چت در حین نمایش از دست داده است.

آیا بینگ مبتنی بر هوش مصنوعی مایکروسافت برنده آشکار است؟

در نهایت، اجازه دهید ویژگی‌های جدید جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی مایکروسافت را که اکنون در بینگ موجود است، مورد بحث قرار دهیم، که باعث شد من (و بسیاری دیگر) با عجله یک حساب کاربری برای قرار گرفتن در لیست انتظار ایجاد کنیم.

برخلاف ChatGPT و Bard، ربات چت بینگ مایکروسافت یک سرویس هوش مصنوعی محاوره ای نیست: در عوض، این یک موتور جستجوی تقویت شده با هوش مصنوعی است که به Bing اجازه می دهد تا پاسخ های پیچیده تر و شبیه به چت را به پرس و جوها در اختیار کاربران قرار دهد.

علاوه بر این، کاربران می‌توانند به پرسش‌های جستجو با پرسش‌های بعدی پاسخ دهند و با چت‌بات در مورد موضوعی گفتگوی کامل داشته باشند. مایکروسافت آن را «کمک خلبان هوش مصنوعی برای وب» نامید.

اگرچه مایکروسافت میلیاردها دلار در OpenAI سرمایه گذاری کرده است، این شرکت به کاربران می گوید که نسخه آنها بسیار قدرتمندتر از ChatGPT است.

همانطور که آنها در بیانیه خود در مورد ویژگی های جستجوی هوش مصنوعی Bing بیان کردند، “ما هیجان زده هستیم که اعلام کنیم Bing جدید بر روی یک مدل زبان بزرگ OpenAI نسل جدید اجرا می شود که قدرتمندتر از ChatGPT است و به طور خاص برای جستجو سفارشی شده است. یادگیری ها و پیشرفت های کلیدی را از ChatGPT و GPT-3.5 می گیرد – و حتی سریع تر، دقیق تر و توانمندتر است.”

به عنوان مثال، پاسخی را که از Bing مبتنی بر هوش مصنوعی هنگام جستجو دریافت می‌کنید، در نظر بگیرید: «من برای سالگرد خود در سپتامبر برنامه‌ریزی می‌کنم. چه مکان هایی می توانیم برویم که در فاصله 3 ساعته از لندن هیترو هستند؟

همانطور که می بینید، بینگ پاسخ محکمی ارائه کرده است – حتی پاسخ را به دسته های مورد علاقه تقسیم می کند، مانند سواحل در مقابل تفریحات شبانه – و در پایان نتیجه به کاربر این امکان را داده است که روی یک درخواست بعدی مانند کلیک کنید. “چگونه می توانم پرواز به مالاگا رزرو کنم”؟ همچنین، می‌توانید روی «بیایید صحبت کنیم» کلیک کنید تا سؤال بعدی خود را بپرسید.

برای مقایسه، پاسخ ChatGPT به همان پرس و جو را ببینید:

در حالی که ChatGPT هنوز پاسخی قوی ارائه می دهد، اما ChatGPT پاسخ خود را به اندازه عبارات “tapas خوشمزه” و “مناظر خیره کننده” که از چت ربات هوش مصنوعی بینگ می بینید، با زبان “انسانی” آمیخته نکرده است. همچنین، ChatGPT در حال حاضر عملکردی برای چت کردن با کاربران مانند Bing ندارد.

حرفه ای ها:

  • این می تواند به بازاریابان پاسخ های دقیق و دقیقی را به سؤالات جستجوی آنها ارائه دهد تا به آنها کمک کند تا سریعتر تحقیق کنند، اطلاعات کاملی در مورد یک موضوع به دست آورند یا حتی جرقه الهام گرفتن از مقاله را برانگیزند.
  • ممکن است با صحبت کردن با بازاریاب به عنوان «دستیار» یک بازاریاب کار کند تا مطمئن شود که بازاریاب اطلاعات دقیقی را که می خواهد به دست می آورد.
  • می تواند محتوا تولید کند تا بازاریابان بتوانند زمان کمتری را برای ایجاد وبلاگ، کتاب الکترونیکی، توضیحات محصول، ایمیل و موارد دیگر صرف کنند.
  • قادر به واکنش به مکان های مضر است. به عنوان مثال، وقتی این درخواست را دریافت می کنیم: «یک برنامه غذایی روتین تناسب اندام و یک برنامه غذایی برای من در 3 ماه آینده ایجاد کنید. من یک مرد 125 پوندی هستم و 8/5 اینچ دارم و می‌خواهم 25 پوند عضله به دست بیاورم.» چت ربات بینگ با هوش مصنوعی می‌تواند به جستجوگر بگوید که افزایش وزن 25 پوند در عرض سه ماه سالم نیست.

معایب:

  • مانند سایر ربات های چت، ممکن است اطلاعات نادرست، نادرست یا مغرضانه ارائه دهد. همانطور که مایکروسافت به کاربران خود هشدار می دهد، “بینگ گاهی اوقات اطلاعاتی را که پیدا می کند اشتباه ارائه می دهد و ممکن است پاسخ هایی را ببینید که قانع کننده به نظر می رسند، اما ناقص، نادرست یا نامناسب هستند. قبل از تصمیم گیری یا اقدام بر اساس پاسخ های بینگ، از قضاوت خود استفاده کنید و حقایق را بررسی کنید.”
  • در حال حاضر، افراد ملزم به نصب مرورگر Edge برای MacOS یا Windows هستند.

در نهایت، هر سه سرویس جدید هوش مصنوعی یک نگاه اجمالی هیجان‌انگیز به آینده بالقوه هوش مصنوعی ارائه می‌دهند: آینده‌ای که در آن بازاریابان می‌توانند زمان کمتری را برای کارهای ساده و زمان بیشتری برای استراتژی، ایجاد محتوای با تأثیرگذاری بالا و تعامل مستقیم با مشتریان بالقوه و مشتریان صرف کنند.

اما در حال حاضر اشکالات عمده ای برای این ابزار وجود دارد. هنگامی که بدون تأیید اطلاعات مورد استفاده قرار می گیرد، بازاریاب می تواند محتوای نادرست، مغرضانه یا نادرست را برای مخاطبان خود ارسال کند که می تواند منجر به بی اعتمادی به کل برند شود.

در حالی که مزایای واضحی برای هر ابزار وجود دارد، بسیار مهم است که بازاریابان از قضاوت خوب استفاده کنند و محتوای خود را با دیدگاه، داستان و لحن خاص خود القا کنند تا همچنان با مخاطبان خود طنین انداز شوند و حس مشروعیت را در تمام محتوای خود پرورش دهند.