پیمایش در ناشناخته ها : استراتژی های بازاریابی و تاب آوری رشد کسب و کار در دوران جنگ

مقاله ” پیمایش در ناشناخته‌ ها : استراتژی ‌های بازاریابی و تاب‌ آوری کسب‌ و کار در دوران جنگ” بررسی می‌ کند که چگونه کسب‌ و کارها در دوران درگیری ‌های مسلحانه باید استراتژی ‌های بازاریابی خود را از رویکردهای رقابتی سنتی به سمت مسئولیت اجتماعی، تحول دیجیتال، لجستیک چابک و تعاملات اخلاقی تغییر دهند تا تاب‌ آوری بلند مدت ایجاد کرده و اعتماد پایدار با ذینفعان به دست آورند.

 

چکیده ای از مقاله بازاریابی در دوران جنگ

چشم انداز بازاریابی در دوران درگیری های مسلحانه دستخوش تحولی عمیق می شود. این گزارش به بررسی تغییر پارادایم مورد نیاز برای کسب و کارها می پردازد که فراتر از مدل های رقابتی سنتی، مسئولیت اجتماعی، سازگاری عمیق و تعامل اخلاقی را در بر می گیرد. سازمان ها با چالش های بزرگی از جمله اختلالات شدید زنجیره تأمین، نوسانات شدید بازار و خطرات قابل توجه سرمایه انسانی مواجه هستند.

برای غلبه بر این پیچیدگی ها، الزامات استراتژیک پدیدار می شوند : ارتباطات بحران محور فعال، تحول دیجیتال شتاب یافته و تعهد بی دریغ به شیوه های بازاریابی اخلاقی. بازاریابی موفق در دوران جنگ صرفاً به معنای بقا در بحران فوری نیست ؛ بلکه به معنای پرورش تاب آوری بلند مدت و ایجاد اعتماد پایدار با ذینفعان است. این تحول می تواند منجر به مزیت های رقابتی شود که شاید در شرایط با ثبات پدیدار نمی شدند و شرکت ها را بسیار فراتر از مرزهای عملیاتی و استراتژیک متعارف خود سوق می دهد. این تغییر همچنین نشان می دهد که شهرت، زمانی که از طریق رفتار اخلاقی و حمایت واقعی از جامعه به طور فعال پرورش یابد، به یک دارایی استراتژیک قدرتمند تبدیل می شود که فراتر از درگیری فوری است.

مقدمه : چشم انداز در حال تحول بازاریابی در دوران جنگ

شرایط جنگی، تحولات قابل توجه و اغلب ناگهانی را در فعالیت های بازاریابی شرکت ها ایجاد می کند. این شامل تهدیدات خارجی مانند بی ثباتی سیاسی فراگیر، رکود اقتصادی شدید و تغییرات چشمگیر در رفتار مصرف کننده، همراه با چالش های داخلی مانند نیازهای فوری به سازگاری و منابع محدود است. استراتژی های بازاریابی که معمولاً به عنوان برنامه های بلند مدت تصور می شوند، باید تحت یک ارزیابی اساسی و فوری قرار گیرند. به عنوان مثال، جنگ گسترده در اوکراین، نمونه ای معاصر و تأثیرگذار از چگونگی تأثیر عمیق درگیری بر شرکت های داخلی و قدرت خرید مصرف کنندگان است.

استراتژی های رقابتی در بازاریابی جنگ

استراتژی های رقابتی در بازاریابی جنگ

استراتژی های رقابتی در بازاریابی جنگ

از لحاظ تاریخی، مفهوم “جنگ بازاریابی” در اواخر دهه ۱۹۸۰ با ترسیم شباهت های مستقیم بین استراتژی های نظامی و رقابت تجاری برجسته شد. “هنر جنگ” سون تزو به عنوان یک متن بنیادی برای این دیدگاه عمل می کند و بازار را به عنوان میدان نبرد، رقبا را به عنوان دشمنان و مدیران ارشد را به عنوان ژنرال ها ترسیم می کند. کتاب “جنگ بازاریابی” اثر ال ریس و جک تروت از فلسفه رقابت محور حمایت می کند و اثربخشی آن را در بازارهای به شدت رقابتی مورد بحث قرار می دهد. از این منظر، موفقیت با یک استراتژی هوشمندانه تر تعیین می شود، نه صرفاً کار سخت یا محصول برتر.

گذار از رقابت به همکاری در بازاریابی بحران

گذار از رقابت به همکاری در بازاریابی بحران

گذار از رقابت به همکاری در بازاریابی بحران

با این حال، بحران های معاصر، مانند همه گیری کووید-۱۹ و درگیری های مسلحانه جاری، نیازمند تکامل استراتژیک فراتر از رقابت محض است. مفهوم “همکاری-رقابت” – عمل همزمان همکاری و رقابت – در طول همه گیری، همان طور که توسط کریک و کریک (۲۰۲۰) بررسی شده است، کشش قابل توجهی پیدا کرد. این رویکرد شامل مواردی است که شرکت ها، حتی رقبای مستقیم، برای منافع متقابل یا خیر اجتماعی بزرگتر با یکدیگر همکاری می کنند، مانند خرده فروشان که سطوح موجودی را به اشتراک می گذارند یا سازمان های داروسازی که برای توسعه واکسن با یکدیگر همکاری می کنند.

این تکامل نشان می دهد که در حالی که ذهنیت “جنگ” ممکن است شدت رقابت را در برخی زمینه ها به دقت توصیف کند، یک چارچوب گسترده تر “بازاریابی بحران” نیازمند رویکردی تعاونی تر، جامعه محورتر و سازگارتر برای اطمینان از تاب آوری جمعی و فردی است. این تغییر نشان دهنده بازتعریف مرزهای رقابتی است، جایی که تهدیدات شدید خارجی، کسب و کارها را مجبور می کند تا از غرایز رقابتی متعارف فراتر روند و منجر به استراتژی های مشارکتی شود که در زمان صلح غیرمنطقی تلقی می شوند.

مدیریت تطبیقی و چابکی در بازاریابی جنگ

مدیریت تطبیقی و چابکی در بازاریابی جنگ

مدیریت تطبیقی و چابکی در بازاریابی جنگ

نوسانات، غیر قابل پیش بینی بودن و تکامل سریع رویدادها در طول جنگ نیز زمان بندی تصمیم گیری های سنتی را فشرده می کند. این امر کسب و کارها را مجبور می کند تا روش های بسیار چابکی را نه تنها در اجرای عملیاتی خود، بلکه در توسعه و بازنگری استراتژی بنیادی خود نیز اتخاذ کنند. تأکید بر “تغییرات و پاسخ های سریع” و “پاسخ سریع” در شرایط جنگی، سرعت شتاب یافته سازگاری استراتژیک را برجسته می کند. بنابراین، مدیریت تطبیقی به عنوان ابزاری حیاتی برای بقا و توسعه شرکت شناسایی می شود. ساختارهای سازمانی باید مسطح تر شوند، اختیارات تصمیم گیری باید غیرمتمرکز شود و کارکنان باید برای پاسخگویی سریع به شرایط پویا، از مدل های سفت و سخت و بوروکراتیک فاصله بگیرند.

میدان نبرد رشد کسب و کار : چالش های کلیدی در محیط های درگیری

کسب و کارهایی که در مناطق درگیری فعالیت می کنند، با چالش های پیچیده متعددی روبرو هستند که نیازمند استراتژی های بازاریابی قوی و تطبیقی است. این چالش ها از اختلالات شدید در زنجیره های تأمین تا شرایط بازار ناپایدار و خطرات حیاتی سرمایه انسانی را شامل می شود.

اختلال در زنجیره های تأمین و لجستیک : پیمایش در گلوگاه ها و ایجاد تاب آوری

جنگ موانع فیزیکی عمیقی ایجاد می کند، از جمله زیرساخت های تخریب شده، ایست های بازرسی نظامی و تحریم های تجاری، که به شدت مانع حمل و نقل کالا می شوند. این امر منجر به تأخیرهای گسترده، افزایش قابل توجه هزینه ها یا حتی توقف کامل تولید می شود. نمونه های تاریخی، مانند جنگ تجاری ایالات متحده و چین، نشان می دهد که چگونه تعرفه ها و تنش های ژئوپلیتیکی می توانند زنجیره های تأمین جهانی را مختل کنند. مدیران ارشد زنجیره تأمین (CSCOs) باید ارزیابی و کاهش مواجهه با گلوگاه های جدید حمل و نقل جهانی، به ویژه در مسیرهای حیاتی کشتیرانی و مراکز لجستیکی مانند دریای سرخ، کانال سوئز و تنگه هرمز را در اولویت قرار دهند. این شامل شناسایی فعال مسیرهای جایگزین، تغییر استراتژیک حجم بار به بنادر منطقه ای کمتر تحت تأثیر و بررسی گزینه های حمل و نقل چند وجهی پس از تحلیل دقیق هزینه-فایده است.

ضرورت تاب آوری زنجیره تأمین در دوران جنگ

ماهیت فراگیر و غیر قابل پیش بینی اختلالات زمان جنگ، تغییر پارادایم رادیکالی را در مدیریت زنجیره تأمین تحمیل می کند. شیوه های سنتی، مانند روش های “درست به موقع” و ناب، که کارایی هزینه را در اولویت قرار می دهند، در چنین محیط هایی به طرز خطرناکی شکننده هستند. ضرورت جدید، ایجاد شبکه های قوی، اضافی و بسیار سازگار است. این امر مستلزم سرمایه گذاری استراتژیک و اغلب پرهزینه در تاب آوری است – از طریق تنوع بخشی، فناوری پیشرفته و لجستیک انعطاف پذیر – حتی اگر به معنای پذیرش هزینه های عملیاتی کوتاه مدت بالاتر باشد. این ارزیابی مجدد طراحی زنجیره تأمین می تواند منجر به شکل گیری بلند مدت تجارت جهانی شود، که به نفع زنجیره های تأمین منطقه ای تر، نزدیک سازی و حتی بازگرداندن تولید برای کاهش خطرات ژئوپلیتیکی است.

نقش ابزارهای دیجیتال در مدیریت زنجیره تأمین

ابزارهای دیجیتال و تحلیل داده دیگر صرفاً مزیت های رقابتی یا بهبودهای عملیاتی نیستند ؛ آنها به مکانیزم های اصلی بقا در محیط های مختل و غیر قابل پیش بینی تبدیل شده اند. ضرورت “سرمایه گذاری در تحول دیجیتال” و اجرای “فناوری های پیشرفته” برای افزایش دیدپذیری زنجیره تأمین حیاتی است. زمینه های نظامی نیز بر اهمیت “شبکه های فیزیکی-دیجیتالی به هم پیوسته” برای هماهنگی تأمین در زمان واقعی تأکید می کنند. داده های زمان واقعی، که توسط هوش مصنوعی و اتوماسیون تقویت می شوند، امکان تصمیم گیری فعال، مسیریابی تطبیقی و تخصیص دقیق تر منابع را در زمانی که مسیرهای لجستیکی سنتی به خطر افتاده اند یا وضعیت آنها نامشخص است، فراهم می کنند. شرکت هایی که در زیرساخت های دیجیتال قوی و قابلیت های تحلیلی سرمایه گذاری قابل توجهی انجام ندهند، در طول دوره های درگیری با خطرات نامتناسب بالاتر، هزینه های عملیاتی بیشتر و مزیت های رقابتی شدید مواجه خواهند شد.

چالش های لجستیک در مناطق درگیری

عملیات لجستیکی در مناطق درگیری اساساً با عملیات تجاری استاندارد متفاوت است، زیرا فاقد مسیرهای تجاری خاص، برنامه های ثابت یا زیرساخت های قابل اعتماد هستند. به عنوان مثال، کمک های بشردوستانه نیازمند تخصص ویژه در شناسایی مسیرهای امن، استقرار منابع و هماهنگی نزدیک با ذینفعان مختلف است. چالش ها به “آخرین مایل” تحویل نیز گسترش می یابند، که با وجود حیاتی بودن برای رضایت مشتری، با مسائل مداوم مانند تأخیر و خطرات امنیتی در مناطق تحت تأثیر درگیری مواجه است.

جدول ۱ : اولویت ها و استراتژی های تاب آوری زنجیره تأمین در زمان جنگ

 

 

اولویت ها و استراتژی های تاب آوری زنجیره تأمین در زمان جنگ

اولویت ها و استراتژی های تاب آوری زنجیره تأمین در زمان جنگ

این جدول به عنوان ابزاری بسیار مؤثر برای تقطیر چالش های پیچیده و به هم پیوسته و راه حل های مربوطه آنها به یک قالب واضح و قابل فهم عمل می کند. برای رهبران رشد کسب و کار و برنامه ریزان استراتژیک، این یک نقشه راه فوری و عملی را فراهم می کند که آنها را قادر می سازد تا به سرعت عناصر ضروری مدیریت زنجیره تأمین در زمان جنگ را درک کنند. با پیوند صریح اولویت ها با استراتژی ها، جدول یک رویکرد منسجم و یکپارچه برای ایجاد تاب آوری در بحران را نشان می دهد که برای همسویی منابع داخلی و پرورش مشارکت های مؤثر خارجی ارزشمند است.

نوسانات بازار و تغییر رفتار مصرف کننده : انطباق با واقعیت های جدید

جنگ محیطی از عدم قطعیت شدید بازار ایجاد می کند و پیش بینی رفتار مصرف کننده را به یک “وظیفه دشوار” تبدیل می کند. اولویت های مصرف کننده به شدت تغییر می کند، با افزایش تقاضا برای کالاهای ضروری در حالی که اقلام لوکس کاهش قابل توجهی را تجربه می کنند. این مشاهده مداوم، تأثیر روانشناختی عمیق تر جنگ، یعنی بازگشت به نیازهای اساسی تر را برجسته می کند. ترس، عدم قطعیت و سختی اقتصادی به طور مستقیم اولویت های هزینه کرد مصرف کننده را بازتعریف می کند و ارزش، کاربرد و ضرورت را به محرک های اصلی تصمیمات خرید تبدیل می کند، که اغلب بر اعتبار برند، تازگی یا پیام های آرزومندانه غلبه می کند. پیام های بازاریابی باید به شدت از روایت های آرزومندانه یا سبک زندگی محور به روایت هایی که بر مزایای عملی، قابلیت اطمینان، ایمنی و کاربرد اصلی تأکید دارند، تغییر کنند. برندهایی که در این زمینه جدید نتوانند ارزش ملموسی را نشان دهند، احتمالاً با مشکل مواجه خواهند شد.

حساسیت مصرف کننده و اهمیت همسویی اخلاقی برند

نگرش مصرف کننده نسبت به برندهای خاص بسیار حساس می شود و اغلب تحت تأثیر درک شخصی آنها از طرف های درگیر در درگیری نظامی قرار می گیرد. این حساسیت بالا می تواند منجر به خشم عمومی شود اگر شرکتی به نظر برسد که از جنگ برای منافع تجاری سوء استفاده می کند. این امر به نقش تقویت شده همسویی عاطفی و اخلاقی در تصمیم گیری مصرف کننده در زمان جنگ اشاره دارد. در یک محیط به شدت قطبی، از نظر عاطفی شارژ شده و اغلب آسیب دیده، مصرف کنندگان فعالانه به دنبال برندهایی هستند که با ارزش های آنها همسو باشند، همدلی واقعی نشان دهند و به طور مثبت به جامعه کمک کنند. برعکس، آنها به سرعت برندهایی را که فرصت طلب، بی احساس یا غیر اخلاقی تلقی می شوند، مجازات می کنند. تجربه جمعی جنگ، آگاهی اخلاقی بالایی را در میان مردم ایجاد می کند و سهم اجتماعی و رفتار اخلاقی یک برند را به اندازه، و حتی بیشتر از، ویژگی های محصول آن حیاتی می کند. این امر پیامدهای گسترده تری برای هدف برند و مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR) دارد، که به جای صرفاً اقدامات بشردوستانه یا روابط عمومی، به عناصر مرکزی و غیر قابل مذاکره استراتژی بازاریابی تبدیل می شوند.

استراتژی های انطباقی برای کسب و کارها در بازار جنگ

برای حفظ بقا، شرکت ها باید به طور فعال تغییرات در فضای اجتماعی را مطالعه و درک کنند و استراتژی های بازاریابی خود را بر این اساس و به موقع تطبیق دهند، از جمله بازنگری در سیاست تبلیغاتی و برندسازی. در دوران بی ثباتی اقتصادی، مصرف کنندگان در تصمیمات خرید خود محتاط تر و منطقی تر می شوند و عمدتاً بر کالاهای ضروری تمرکز می کنند. با این حال، ممکن است علاقه فزاینده ای به محصولات خاصی نیز وجود داشته باشد که تحت شرایط اجتماعی-اقتصادی تغییر یافته اهمیت ویژه ای پیدا می کنند. کسب و کارها باید با تنوع بخشیدن به خطوط تولید خود، اتخاذ رویکرد فروش همه کاناله و اطمینان از دسترسی گسترده به کالاها و خدمات پاسخ دهند.

خطرات عملیاتی و سرمایه انسانی : موانع نظارتی و رفاه کارکنان

مناطق جنگی تهدیدات مستقیم و شدیدی را برای ایمنی و رفاه کارکنان ایجاد می کنند. کسب و کارها ممکن است با چالش های قابل توجهی در حفظ کارکنان، تضمین ایمنی فیزیکی آنها، یا حتی نیاز به تخلیه کارکنان یا توقف کامل عملیات مواجه شوند که منجر به مشکلات مالی و عملیاتی قابل توجهی می شود. فراتر از ایمنی فیزیکی، آسیب های روانی ناشی از درگیری می تواند منجر به کاهش بهره وری و روحیه شود و اقدامات پیشگیرانه مانند ارائه منابع سلامت روان، ارائه ترتیبات کاری انعطاف پذیر یا تضمین پوشش بیمه ای جامع را ضروری می سازد.

تغییرات نظارتی و انطباق قانونی

دولت ها، در واکنش به فشارهای شدید جنگ، مکرراً چشم اندازهای نظارتی در حال تغییر را معرفی می کنند. این می تواند به صورت محدودیت های تجاری جدید، تغییرات ناگهانی در قوانین مالیاتی، یا تغییرات ناگهانی در قوانین مربوط به رشد کسب و کار ظاهر شود. توانایی یک شرکت برای انطباق سریع و مؤثر با این چارچوب های قانونی و نظارتی در حال تحول برای بقا و ادامه فعالیت آن کاملاً حیاتی است. انطباق فعال قانونی و نظارتی، با حمایت مشاوره حقوقی متخصص، حیاتی است.

اهمیت ثبات داخلی و اخلاق رشد کسب و کار

توانایی یک شرکت برای پیمایش و مقاومت مؤثر در برابر بحران های خارجی به شدت به ثبات داخلی، سلامت سازمانی و بنیان اخلاقی آن بستگی دارد. نادیده گرفتن رفاه کارکنان، عدم ارائه حمایت کافی، یا کندی در انطباق با تغییرات نظارتی می تواند به شدت تلاش های بازاریابی خارجی، ظرفیت عملیاتی و تاب آوری کلی یک شرکت را تضعیف کند. ضعف های داخلی، به ویژه در مدیریت سرمایه انسانی و انطباق قانونی، مستقیماً به آسیب پذیری های خارجی و آسیب های قابل توجه به شهرت تبدیل می شوند. این بدان معناست که استراتژی های بازاریابی در زمان جنگ باید جامع باشند و شامل منابع انسانی داخلی، استراتژی های حقوقی و عملیاتی به عنوان اجزای جدایی ناپذیر حضور کلی برند و بقای بازار باشند.

مسئولیت پذیری شرکتی و رفاه کارکنان در دوران جنگ

در نهایت، کسب و کارها با خطر قابل توجهی برای شهرت مواجه هستند اگر به نظر برسد که از درگیری سود نامناسبی می برند یا اگر نتوانند به اندازه کافی از کارکنان خود محافظت کنند. فعالیت اخلاقی و نشان دادن مسئولیت اجتماعی شرکتی قوی نه تنها الزامات اخلاقی هستند، بلکه برای بقا و موفقیت بلند مدت یک شرکت حیاتی هستند. تأکید قوی بر ایمنی کارکنان، حمایت از سلامت روان و اهمیت نشان دادن شفقت و حمایت نشان دهنده تغییر اساسی به سمت یک مدل رشد کسب و کار انسان محورتر است. در زمان های استرس شدید، عدم قطعیت و آسیب های جمعی، عنصر انسانی – هم در داخل شرکت (کارکنان) و هم در خارج (مصرف کنندگان، جامعه گسترده تر) – اهمیت بالایی پیدا می کند. شرکت هایی که واقعاً رفاه انسان را در اولویت قرار می دهند، همدلی نشان می دهند و با صداقت عمل می کنند، به احتمال زیاد استعدادهای حیاتی را حفظ می کنند، اعتماد عمیقی با پایگاه مشتری خود ایجاد می کنند و مجوز اجتماعی خود را برای فعالیت حفظ می کنند. این امر نیازمند ارتباطات معتبر و همدلانه و تعهد عمیق و قابل اثبات به مسئولیت اجتماعی شرکتی است که فراتر از صرفاً انطباق یا ژست های سطحی است و به یک عامل تمایز اصلی تبدیل می شود.

سازگاری استراتژیک : تدوین رویکردهای بازاریابی تاب آور

در مواجهه با چالش های زمان جنگ، کسب و کارها باید استراتژی های بازاریابی فعال و نوآورانه را برای حفظ تداوم، ایجاد اعتماد و حتی شناسایی فرصت های جدید اتخاذ کنند.

ارتباطات بحران محور و انطباق برند : شفافیت، اعتماد و تمرکز بر جامعه

مدیریت مؤثر شرکت در بحران، به ویژه در زمان جنگ، نیازمند رویکردی فعال، انعطاف پذیری و توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات است. مدیریت تطبیقی، همراه با سرمایه گذاری استراتژیک در نوآوری و دیجیتالی شدن، و حمایت قوی از کارکنان و شرکا، به عنوان ابزارهای حیاتی برای بقا و توسعه برجسته شده اند. ارتباطات بحران محور از اهمیت بالایی برخوردار است و باید با آمادگی کامل، مدیریت فعال ریسک، شفافیت بی دریغ و تمایل به ابراز پشیمانی در صورت لزوم مشخص شود. به رهبران توصیه می شود که جدیت وضعیت را منتقل کنند، مشکلات را آشکارا اذعان کنند، مسئولیت را بر عهده بگیرند و با نهایت صداقت ارتباط برقرار کنند.

تغییر استراتژی های بازاریابی و برندینگ در زمان جنگ

شرایط جنگی اساساً سیاست تبلیغاتی، برندسازی و درک مصرف کنندگان از کالاها و خدمات را تغییر می دهد. بنابراین، شرکت ها باید به دقت تغییرات در فضای اجتماعی را مطالعه و درک کنند و استراتژی های بازاریابی خود را بر این اساس و به موقع تطبیق دهند. در دوره های با ثبات، صدای یک برند معمولاً برای برجسته کردن نقاط فروش منحصر به فرد و دستیابی به اهداف تجاری طراحی می شود. با این حال، در زمان جنگ، تمرکز عمیقی به سمت “ارزش های مهم اجتماعی”، ابراز “شفقت و حمایت” و فعالانه “متحد کردن جامعه” تغییر می کند. در زمان های آسیب های جمعی، عدم قطعیت و آشفتگی اجتماعی، مصرف کنندگان به دنبال اطمینان، همبستگی و حس هدف مشترک از نهادهایی هستند که با آنها درگیر می شوند. سهم اجتماعی و توانایی یک برند در پرورش جامعه به اندازه، و حتی مهم تر از، ارائه محصول آن حیاتی می شود. این بدان معناست که بخش های بازاریابی باید روابط عمیق و مشارکتی با تیم های مسئولیت اجتماعی شرکتی و روابط عمومی، و احتمالاً حتی سازمان های بشردوستانه، برقرار کنند تا اطمینان حاصل شود که پیام رسانی آنها معتبر، حساس و واقعاً با زمینه عاطفی و اجتماعی غالب همخوانی دارد.

نقش ارتباطات دیجیتال در بازاریابی جنگ

ابزارهای ارتباطات دیجیتال برای حفظ تاب آوری برند ضروری می شوند. پیام رسان ها (به ویژه تلگرام)، پلتفرم های رسانه های اجتماعی، دارایی های دیجیتال متعلق به شرکت (وب سایت ها، وبلاگ ها) و بازاریابی ایمیلی به عنوان مؤثرترین کانال ها به دلیل انعطاف پذیری ذاتی، قابلیت اطمینان و ظرفیت آنها برای تعامل شخصی سازی شده شناسایی شده اند. این پلتفرم ها از ابزارهای ارتباطی صرفاً راحت به زیرساخت های حیاتی برای تداوم رشد کسب و کار و ایجاد اعتماد در طول درگیری تبدیل می شوند. کانال های ارتباطی سنتی (مانند خرده فروشی فیزیکی، رسانه های جمعی) ممکن است به شدت مختل شوند، کمتر قابل اعتماد تلقی شوند، یا غیر قابل دسترس شوند، بنابراین هم مصرف کنندگان و هم کسب و کارها را به سمت پلتفرم های دیجیتال برای اطلاعات زمان واقعی، شفاف و شخصی سازی شده سوق می دهند. این بدان معناست که سرمایه گذاری استراتژیک در زیرساخت های دیجیتال قوی، شامل همه چیز از وب سایت های امن تا حضور فعال در رسانه های اجتماعی و بازاریابی ایمیلی کارآمد، فقط در مورد گسترش دسترسی به بازار نیست، بلکه در مورد حفظ ارتباط اساسی و اعتماد بین یک برند و ذینفعان آن در یک بحران است. این خطوط حیاتی دیجیتال برای انتشار اطلاعات، پشتیبانی مشتری و حفظ دیدپذیری برند ضروری می شوند. ارتباطات بازاریابی در زمان جنگ باید به طور استثنایی محتاطانه، حساس و با دقت با زمینه غالب تطبیق داده شود و به شدت از سوء استفاده از جنگ یا نمادهای نظامی برای خود تبلیغ یا تبلیغات پرهیز کند. پیام ها باید با هدف ایجاد آرامش، امید و حمایت باشد و تمرکز اصلی بر متحد کردن جامعه باشد.

ضرورت مسئولیت اجتماعی شرکتی و تعامل اخلاقی در بازاریابی جنگ

کسب و کارها با آسیب قابل توجهی به شهرت مواجه هستند اگر به نظر برسد که از درگیری سود نامناسبی می برند یا اگر نتوانند به اندازه کافی از کارکنان خود محافظت کنند. بنابراین، فعالیت اخلاقی و نشان دادن مسئولیت اجتماعی شرکتی قوی نه تنها الزامات اخلاقی هستند، بلکه برای بقا و موفقیت بلند مدت یک شرکت حیاتی هستند. ارتباطات بازاریابی باید به شدت از استفاده از نمادهای جنگ یا نظامی برای خود تبلیغ یا تبلیغات پرهیز کند. آنها باید اخلاقی باشند و به صراحت از سوء استفاده از رنج مردم برای اهداف تجاری خودداری کنند. این بدان معناست که مسئولیت اجتماعی شرکتی اساساً از یک فعالیت جانبی به یک الزام استراتژیک غیر قابل مذاکره و بنیادی در زمان جنگ تبدیل می شود.

افزایش نظارت اجتماعی بر رفتار شرکت در بحران

در یک بحران، نظارت اجتماعی بر رفتار شرکت به شدت افزایش می یابد. مجوز اجتماعی یک برند برای فعالیت – پذیرش عمومی و مشروعیت آن – مستقیماً به موضع اخلاقی درک شده و سهم قابل اثبات آن در خیر جمعی گره می خورد. این بدان معناست که کسب و کارها باید اصول مسئولیت اجتماعی شرکتی را در چارچوب های تصمیم گیری اصلی خود در تمام کارکردها، از توسعه محصول و قیمت گذاری تا مدیریت زنجیره تأمین و ارتباطات، ادغام کنند، نه اینکه آن را به عنوان یک کارکرد بازاریابی یا روابط عمومی جداگانه در نظر بگیرند. این امر به بخشی ذاتی از مدل رشد کسب و کار تبدیل می شود.

اجرای مسئولیت اجتماعی شرکتی و بازاریابی اخلاقی

مسئولیت اجتماعی شرکتی به طور مؤثر از طریق حمایت فعال از ابتکارات مهم اجتماعی و پرورش همکاری با نهادهای دولتی و عمومی محقق می شود. شفافیت با اجرای فرآیندهای تجاری شفاف و مشارکت فعال مصرف کنندگان در ایجاد ارزش برند حاصل می شود. بازاریابی اخلاقی طیف وسیعی از شیوه ها را شامل می شود، از جمله تبلیغات صادقانه، قیمت گذاری منصفانه، پایداری زیست محیطی، مسئولیت اجتماعی و احترام به حریم خصوصی. تمرکز اصلی آن بر اولویت بندی رفاه مصرف کننده و کمک مثبت به جامعه است. اهمیت ملاحظات اخلاقی در بازاریابی به دلیل عواملی مانند جهانی سازی و حذف موانع تجاری، که چالش های اخلاقی بین فرهنگی را برجسته می کند، توجه جهانی فزاینده ای را به خود جلب کرده است.

چالش های اخلاقی در تبلیغات جنگی

در حالی که حمایت از واحدهای نظامی یا ابتکارات مهم اجتماعی تشویق می شود و می تواند درک مثبتی ایجاد کند، هشدارهای قوی و صریحی در مورد “سوء استفاده از جنگ یا نمادهای نظامی برای خود تبلیغ” یا استفاده بی دقت از “موضوعات نظامی در تبلیغات” به دلیل درک های عاطفی متفاوت وجود دارد. این امر نشان دهنده یک طناب باریک اخلاقی قابل توجه و ظریف است که بازاریابان باید آن را طی کنند. تنش اساسی بین تمایل واقعی برای نشان دادن حمایت و خطر جدی فرصت طلب یا بی احساس تلقی شدن است. حساسیت عاطفی بالا و آسیب های جمعی مردم در طول جنگ به این معنی است که حتی تلاش های بازاریابی با نیت خوب نیز می توانند به طور چشمگیری نتیجه معکوس داشته باشند اگر فاقد همدلی واقعی باشند، نمایشی تلقی شوند، یا رنج را تجاری سازی کنند. این امر مستلزم فرآیندهای بررسی اخلاقی داخلی دقیق برای تمام کمپین های بازاریابی زمان جنگ است، که احتمالاً شامل مشاوران اخلاقی خارجی، نمایندگان جامعه یا گروه های متمرکز برای سنجش احساسات عمومی و اطمینان از اصالت و مناسب بودن است.

صداقت و دقت در ارتباطات بازاریابی

اهمیت “شفافیت اطلاعاتی” و هشدارهای مربوط به خطرات “اطلاعات نادرست” و “فریب” در بازاریابی رسانه های اجتماعی به یک الزام اخلاقی بالاتر برای دقت و صداقت در تمام اشکال تبلیغات و ارتباطات اشاره دارد. در زمان جنگ، اطلاعات قابل اعتماد و دقیق نه تنها یک ترجیح تجاری است، بلکه یک عنصر حیاتی برای ایمنی عمومی، روحیه و ثبات است. بازاریابی فریبنده در چنین زمینه ای صرفاً غیر اخلاقی نیست ؛ بلکه می تواند با ایجاد سردرگمی، ترس یا گمراهی به طور فعال برای افراد و جامعه مضر باشد. این بدان معناست که متخصصان بازاریابی مسئولیت اخلاقی و اجتماعی فزاینده ای را برای دقت واقعی و یکپارچگی پیام های خود بر عهده دارند، که فراتر از ادعاهای ساده محصول به روایت ها و ارزش های گسترده تر منتقل شده توسط برند گسترش می یابد.

جدول ۲ : اصول اخلاقی برای ارتباطات بازاریابی در زمان جنگ

اصول اخلاقی برای ارتباطات بازاریابی در زمان جنگ

اصول اخلاقی برای ارتباطات بازاریابی در زمان جنگ

این جدول مجموعه ای واضح، مختصر و عملی از اصول را ارائه می دهد که می تواند به عنوان یک نقشه راه اخلاقی فوری برای کسب و کارها عمل کند و به آنها کمک کند تا در چشم اندازهای ارتباطی بسیار حساس حرکت کنند و از اشتباهات پرهزینه جلوگیری کنند. با تشریح صریح این اصول، جدول مستقیماً به چگونگی ایجاد و حفظ فعالانه اعتماد مصرف کننده توسط برندها می پردازد، که ارزشمندترین سرمایه در یک بحران می شود. [ برندسازی اخلاقی در بازاریابی کسب و کار ]

تحول دیجیتال و تجارت الکترونیک : کانال های جدید برای تداوم و رشد

سرمایه گذاری در تحول دیجیتال حیاتی است زیرا کسب و کارها را با داده های زمان واقعی مجهز می کند و آنها را قادر می سازد تا تصمیمات سریع و آگاهانه بگیرند و عدم قطعیت بازار را به طور مؤثر مدیریت کنند. مورد تجارت الکترونیک در اوکراین در زمان جنگ به وضوح افزایش قابل توجه حجم بازار و نقش آن در سازگاری رشد کسب و کار را نشان می دهد. این نشان می دهد که تجارت الکترونیک از نقش سنتی خود به عنوان صرفاً یک کانال فروش فراتر رفته و به یک عامل حیاتی برای تاب آوری تبدیل شده است. اختلال گسترده زیرساخت های فیزیکی، محدودیت های حرکتی و نگرانی های ایمنی ذاتی در زمان جنگ، تجارت دیجیتال را به یک جایگزین ضروری برای حفظ فعالیت اقتصادی و اطمینان از دسترسی مصرف کننده به کالاها و خدمات ضروری تبدیل می کند. کسب و کارها باید زیرساخت ها و قابلیت های تجارت الکترونیک را به عنوان یک دارایی استراتژیک اصلی برای تداوم، هم تراز با تنوع بخشی زنجیره تأمین، و نه صرفاً به عنوان یک فرصت رشد، در نظر بگیرند. این امر یک خط حیاتی حیاتی را در زمانی که مدل های خرده فروشی سنتی به خطر افتاده اند، فراهم می کند.

اهمیت کانال های ارتباطی دیجیتال

ابزارهای ارتباطات دیجیتال، از جمله پیام رسان ها، رسانه های اجتماعی و دارایی های دیجیتال متعلق به شرکت، برای تاب آوری برند ضروری شناسایی شده اند. اثربخشی آنها ناشی از انعطاف پذیری ذاتی، قابلیت اطمینان و ظرفیت آنها برای تعامل شخصی سازی شده با مصرف کنندگان است. افزایش سریع سهم تجارت الکترونیک از کل خرده فروشی در اوکراین در طول جنگ نشان دهنده منحنی پذیرش دیجیتال شتاب یافته است، نه تنها در میان کسب و کارها بلکه به طور حیاتی در میان مصرف کنندگان. شرایط جنگی به عنوان یک شتاب دهنده قدرتمند سازگاری رفتاری عمل می کند و مصرف کنندگان را مجبور می کند تا به سرعت به سمت کانال های آنلاین برای ایمنی، راحتی و دسترسی به کالاها و اطلاعات تغییر مسیر دهند. ضرورت فوری و مزایای درک شده تعاملات دیجیتال در طول درگیری، موانع قبلی برای پذیرش (مانند سواد دیجیتال، مسائل مربوط به اعتماد) را از بین می برد. این امر پیامدهای گسترده تری برای بازارهای پس از جنگ دارد، جایی که این عادات دیجیتال تازه شکل گرفته احتمالاً پایدار خواهند بود و چشم انداز خرده فروشی را به طور اساسی تغییر می دهند و نیازمند سرمایه گذاری مداوم و قوی در قابلیت های دیجیتال و استراتژی های همه کاناله برای رقابت پذیری بلند مدت هستند. استراتژی های سازگاری رشد کسب و کار شامل تنوع بخشی به مسیرهای لجستیکی، توسعه خدمات تحویل اختصاصی و غیر متمرکز کردن امکانات انبار برای اطمینان از تداوم بود. [ نسل وای ]

فراتر از رقابت : بررسی استراتژی های همکاری-رقابت و اقیانوس آبی

“همکاری-رقابت” (Coopetition)، که به عنوان همکاری و رقابت همزمان تعریف می شود، یک رویکرد استراتژیک است که در آن رقبا، به ویژه در طول فوریت های بزرگ مانند همه گیری ها، با یکدیگر همکاری می کنند. نمونه های قابل توجه شامل خرده فروشان که اطلاعات مربوط به سطوح موجودی را به اشتراک می گذارند یا شرکت های داروسازی که برای توسعه واکسن با یکدیگر همکاری می کنند. این استراتژی می تواند در کمک به شرکت ها برای دسترسی به منابع و قابلیت های حیاتی لازم برای حفظ عملکرد یا غلبه بر بحران های شدید مؤثر باشد. هم “همکاری-رقابت” و هم تمرکز “استراتژی اقیانوس آبی” بر جذب غیر مشتریان به ارزش حیاتی نگاه کردن فراتر از رقبای مستقیم و بخش های بازار موجود اشاره دارد.

اتحادهای غیر سنتی و بازارهای دست نخورده در زمان جنگ

اختلال شدید و کمبود منابع در طول درگیری، کسب و کارها را مجبور می کند تا اتحادهای غیر سنتی و بازارهای دست نخورده را به عنوان راه های حیاتی برای بقا و رشد در نظر بگیرند. استراتژی های رقابتی مستقیم و متعارف کمتر مؤثر، یا حتی مضر، در محیط های بسیار ناپایدار و با منابع محدود می شوند. این فشار شرکت ها را به سمت یافتن راه حل های جدید از طریق همکاری با شرکای غیر منتظره (مانند رقبا در همکاری-رقابت) یا با ایجاد پیشنهادهای ارزشی کاملاً جدید که با “غیر مشتریان” قبلاً نادیده گرفته شده یا کم خدمت رسانی شده همخوانی دارد، سوق می دهد. این بدان معناست که برنامه ریزی استراتژیک در زمان جنگ باید صراحتاً شامل تفکر “خارج از چارچوب” در مورد مشارکت ها و ایجاد بازار باشد، نه اینکه صرفاً بر دفاع از سهم بازار موجود تمرکز کند.

کاربرد استراتژی اقیانوس آبی در محیط های جنگی

“استراتژی اقیانوس آبی” (Kim & Mauborgne، 2015) یک روش سیستماتیک برای بی ربط کردن رقابت با ایجاد فعالانه فضای بازار بدون رقابت ارائه می دهد. به جای درگیر شدن در رقابت شدید در “اقیانوس های قرمز” (بازارهای موجود و خونین)، این استراتژی بر ایجاد تقاضای جدید، شکستن تعادل سنتی ارزش/هزینه و بازتعریف مرزهای بازار از طریق فرآیند “نوآوری ارزش” تمرکز دارد. اجرای استراتژی اقیانوس آبی شامل نگاه کردن به صنایع جایگزین، گروه های استراتژیک و کل زنجیره خریداران است. همچنین بر جذب “غیر مشتریان” با شناسایی و بنا نهادن بر اشتراکات قدرتمند در آنچه مردم واقعاً ارزش قائل هستند، به جای تقسیم بندی مشتریان موجود، تأکید می کند. فشار شدید برای سازگاری، حفظ منابع و برآورده کردن نیازهای مصرف کننده که به سرعت در حال تغییر هستند می تواند ناخواسته این نوع نوآوری را تقویت کند. [ بازاریابی اخلاقی ]

جنگ به عنوان کاتالیزور نوآوری

کمبود منابع، اختلالات زنجیره تأمین و تغییر اولویت های مصرف کننده در طول درگیری می تواند به عنوان کاتالیزورهای قدرتمندی برای نوآوری رادیکال عمل کند. این امر با مجبور کردن شرکت ها به حذف ویژگی های غیر ضروری، کاهش شدید هزینه ها و تمرکز شدید بر ارائه کاربرد اصلی و ارزش اجتماعی ضروری رخ می دهد. محدودیت های شدید تحمیل شده توسط جنگ می تواند ناخواسته منجر به فرصت های “اقیانوس آبی” شود با مجبور کردن به بازنگری اساسی در ارائه محصول/خدمت و پیشنهادهای ارزشی که به طور منحصر به فرد در واقعیت جدید مرتبط و جذاب هستند. این بدان معناست که کسب و کارها باید به طور فعال به دنبال شناسایی و سرمایه گذاری بر این نوآوری های اجباری باشند و به طور بالقوه سازگاری های کوتاه مدت را به مزیت های رقابتی بلند مدت و پایدار تبدیل کنند که فضاهای بازار جدید را تعریف می کنند.

نتیجه گیری : ساختن آینده ای پایدار از طریق بازاریابی تطبیقی

درس اصلی از پیمایش بازاریابی در زمان جنگ این است که سازگاری، آینده نگری و تعهد بی دریغ به شیوه های تجاری اخلاقی برای غلبه بر چالش های چند وجهی کاملاً حیاتی هستند. بازاریابی موفق و مسئولیت پذیر اجتماعی در زمان جنگ می تواند منجر به مزایای قابل توجهی شود، از جمله افزایش شهرت، جذب بخش های جدید مشتری، بازگرداندن اعتماد، پرورش نوآوری و تقویت تعامل جامعه. یک رویکرد مدیریتی یکپارچه، که ابزارهای مدیریت ضد بحران، تطبیقی و ضد همدلی را ترکیب می کند، به عنوان اساسی برای تضمین پایداری و توسعه سازمان ها در میان بحران های زمان جنگ شناسایی شده است. توانایی بقا، سازگاری و توسعه در شرایط تغییرات آشفته و اختلال، نشانه ای واضح از ثبات زنجیره تأمین است، که بر نیاز حیاتی به اولویت بندی تاب آوری بر صرفاً کارایی عملیاتی تأکید می کند. [ تاریخ مد ]

تغییرات دائمی در بازاریابی و رشد کسب و کار پس از جنگ

سازگاری های عمیق متعددی که توسط شرایط جنگی بر کسب و کارها تحمیل می شود، از جمله تحول دیجیتال شتاب یافته، تغییر به سمت تاب آوری زنجیره تأمین و تمرکز بیشتر بر ملاحظات اخلاقی، صرفاً راه حل های موقتی نیستند. این سازگاری ها اغلب به تغییرات دائمی و بنیادی در شیوه رشد کسب و کار تبدیل می شوند و صنایع و چشم اندازهای رقابتی را به طور اساسی تغییر می دهند. فشارهای شدید و وجودی جنگ به عنوان یک شتاب دهنده تکاملی در رشد کسب و کار عمل می کند و نوآوری سریع و اتخاذ مدل های عملیاتی قوی تر، چابک تر و آگاه تر اجتماعی را مجبور می کند. این مدل ها، که تحت فشار مؤثر ثابت شده اند، احتمالاً پس از پایان درگیری نیز پایدار خواهند بود و به استاندارد جدید تبدیل می شوند. کسب و کارها باید به طور استراتژیک این سازگاری های زمان جنگ را نه به عنوان اقدامات واکنشی، بلکه به عنوان عناصر بنیادی برای رقابت پذیری آینده و رشد پایدار در یک محیط جهانی که به طور فزاینده ای ناپایدار است، در نظر بگیرند و در آنها سرمایه گذاری کنند.

روندهای آینده در بازاریابی پس از جنگ

یک روند کلیدی برای آینده، تسریع فرآیندهای تحول دیجیتال است، با اهمیت قابل توجهی که به پیاده سازی فناوری های نوآورانه مانند واقعیت افزوده، بلاک چین و هوش مصنوعی، به ویژه برای بهبود پس از جنگ و رشد بلند مدت، داده می شود. تحقیقات آینده باید تأثیر استراتژی های دیجیتال بر ارزش ویژه برند و عملکرد مالی را نه تنها در طول جنگ فعال، بلکه در طول مراحل حیاتی بهبود نیز به صورت کمی ارزیابی کند. تأکید فزاینده بر مسئولیت اجتماعی و رفاه جامعه که در طول درگیری مشاهده می شود، ممکن است انتظارات بلند مدت مصرف کننده را به طور اساسی تغییر دهد و بازاریابی هدف محور را به یک الزام پایدار و غیر قابل مذاکره برای برندها تبدیل کند.

اهمیت مسئولیت اجتماعی شرکتی و هدف گذاری برند

در طول این تحلیل، تأکید مداوم و قوی بر مسئولیت اجتماعی شرکتی، حمایت واقعی از جامعه و الزام به اجتناب از سوء استفاده وجود دارد. این تأکید جمعی نشان دهنده بازتعریف اساسی موفقیت رشد کسب و کار است که فراتر از معیارهای صرفاً مالی است. در جهانی که با درگیری های مداوم، بی ثباتی و بحران های بشردوستانه دست و پنجه نرم می کند، تأثیر اجتماعی یک برند و جایگاه اخلاقی آن به طور جدایی ناپذیری با بقای بلند مدت، پذیرش عمومی و در نهایت، سودآوری آن گره خورده است. انتظارات مصرف کننده و ذینفعان برای هدف شرکتی در طول بحران ها به طور قابل توجهی افزایش می یابد و یک “قرارداد اجتماعی” جدید ایجاد می کند که در آن سود حاصل شده بدون یک هدف واضح، قابل اثبات و اخلاقی به طور فزاینده ای غیر قابل قبول و ناپایدار تلقی می شود. این بدان معناست که استراتژی های بازاریابی آینده باید ذاتاً ایجاد ارزش اجتماعی را به عنوان یک جزء اصلی از هویت برند، مزیت رقابتی و استراتژی رشد کسب و کار بلند مدت ادغام کنند و فراتر از مدل های سنتی سهامدار محور به سمت یک رویکرد ذینفع محور گسترده تر حرکت کنند. [ نسل بعد از جنگ جهانی دوم ]

نتیجه ‌گیری عملی

در مجموع، این مقاله نشان می‌ دهد که کسب و کارهایی که در دوران جنگ و بی‌ثباتی پایدار می‌مانند، آنهایی هستند که نه تنها به سرعت با تغییرات خارجی سازگار می‌شوند، بلکه با قدرت بر مبنای ارزش‌های اخلاقی و مسئولیت اجتماعی قوی عمل می‌کنند. این سازگاری‌ها و تغییرات، صرفاً راهکارهای موقتی نیستند؛ بلکه به تغییرات دائمی و بنیادی در شیوه رشد کسب و کار تبدیل می‌شوند که صنایع و چشم‌اندازهای رقابتی را به طور اساسی شکل می‌دهند. بنابراین، استراتژی بازاریابی در جنگ باید به طور ذاتی ایجاد ارزش اجتماعی را به عنوان یک جزء اصلی از هویت برند، مزیت رقابتی و استراتژی رشد کسب و کار بلندمدت ادغام کند، و به سمت یک رویکرد ذینفع محور گسترده‌تر حرکت نماید.

منابع مقاله 

Amoako, G. K., & Okpattah, B. K. (2018). Strategic customer engagement marketing: A decision making framework. Journal of Strategic Marketing, 26(7), 604–616.

Bozkurt, F., & Ergen, A. (2014). Art of War and Its Implications on Marketing Strategies: Thinking like a Warrior. International Journal of Research in Business and Social Science, 3(3).

Commport. (2025, June 24). What is Supply Chain Resilience?

Crick, J. M., & Crick, D. (2020). Coopetition and COVID-19: Collaborative business-to-business marketing strategies in a pandemic crisis. Industrial Marketing Management, 88, 206–213.

Crisis Conferences. (2023, May 15). Navigating the War Zone: Challenges Businesses Face Amid Conflict.

Dinanta. (n.d.). Marketing During War.

Estevez, A., Marchese, K., Routh, A., & Mariani, J. (n.d.). The Changing Character of Supply: Rethinking Logistics in an Era of Systems Warfare. Military Warfare Institute.

Gartner Inc. (2025, June 25). Gartner Says Supply Chain Leaders Must Address Three Priorities Amid Impacts From Israel-Iran Conflict. Business Wire.

Hrechanyk, N., & Kravets, O. (2025). MARKETING IN TIMES OF ECONOMIC INSTABILITY: CONSUMER BEHAVIOR AND EFFECTIVE ADAPTATION STRATEGIES. Social Development: Economic and Legal Issues, (3).

Journal of Public Policy & Marketing. (n.d.). Call for Papers – Journal of Public Policy & Marketing: Marketing to End War, Create Peace, and Enhance Sustainable Well-Being. American Marketing Association.

Kim, W. C., & Mauborgne, R. (2015). Blue ocean strategy: How to create uncontested market space and make the competition irrelevant (Expanded ed.). Harvard Business Review Press.

Kipnis, E., Pysarenko, N., Galalae, C., Mari, C., Ruiz, V. M., & Vorster, L. (2025). EXPRESS: The Role of War-related Marketing Activism Actions in Community Resilience: from the Ground in Ukraine. Journal of Public Policy & Marketing.

Likhoklat, S. M., & Benko, A. M. (2025). FEATURES OF FORMING A MARKETING STRATEGY IN WAR CONDITIONS. Scientific Notes of Lviv University of Business and Law, (45), 4-10.

Lutsii, I., & Lutsii, O. (2024, January). Factors Affecting Marketing Communications in Wartime. Oblik i finansi.

Murray Dare. (n.d.). Marketing Warfare.

Papadas, K. K., Avlonitis, G. J., & Carrigan, M. (2017). Green marketing orientation: Conceptualization, scale development and validation. Journal of Business Research, 80, 236–246.

Pratono, A. H. (2019). The interplay of strategic and internal green marketing orientation on competitive advantage. Journal of Cleaner Production, 238, 117879.

ResearchGate. (2023). Defining supply chain resilience during wartime.

ResearchGate. (2025). Brand marketing management adaptation and digital communications in wartime.

ResearchGate. (2025). Challenges and solutions of logistics operators in the last mile of supply chains.

ResearchGate. (2024). Humanitarian logistics in conflict zones and complex emergencies.

ResearchGate. (2024). Peculiarities of enterprise management in the conditions of wartime crisis.

ResearchGate. (n.d.). Ethical marketing tactics.

ResearchGate. (2023, July-August). Ethical marketing: Challenges, solutions, and implications for businesses and society.

Riess, A., & Trout, J. (2006). Marketing warfare (2nd ed.). McGraw-Hill.

Rindfleisch, A., & Moorman, C. (2018). Rumor rationales: The impact of message justification on article credibility. Journal of Business Research, 85, 477–486.

Wharton@Work. (2022, May). Crisis Communication: Are You Ready to Meet the Moment? Wharton Executive Education.

Wikipedia. (n.d.). Marketing ethics. Retrieved June 27, 2025, from

Zharun, E. V., Blenda, N. O., Nepochatenko, E. A., Driga, A. S., Savunin, O. S., & Tsvyk, V. V. (2025). DEVELOPMENT OF E-COMMERCE DURING THE WAR IN UKRAINE. Journal of Uman National University, (106), 356-363.